اشکان انوری
«اگر درمقابل سختیها و دشواریهای زندگی احساس ضعف میکنی و به این باور رسیدهای که دیگر ظرف طاقتت پرشده و تحملت به انتها رسیده، بهجای تسلیمشدن و پذیرش شکست، چشمهایت را ببند و به خودت بگو: دیگه وقتش رسیده که سقف خواسته هایم را بالاتر ببرم و دهبرابر آنچه الآن میخواهم را بخواهم!»
شاید پیشنهاد من برایتان عجیب و متناقض به نظر برسد! شاید از خود بپرسید: «وقتی الان سقف آرزوهایم تا پایان سال با درآمدی ثابت است. چطور میتوانم قصد و نیتم را روی دهبرابر این رقم، متمرکز کنم. چون با شغلی که الان دارم بهدستآوردن چنین درآمدی عملا غیرممکن و حتی ممنوع است!»
اما این مقاله میگوید: «وقتی قرار است سقف آرزوهایت را دهبرابر کنی، این اتفاق باید درونت و در عمیقترین لایههای وجودت رخ دهد. باید چارچوب ذهنت «دهبرابر بزرگترشدن» را بپذیرد و نظام باورهایت با یک زندگی ده برابری کنار بیاید. البته این اتفاق سادهای نیست. باید ارزشهایت تکانی به خود بدهند و با دهبرابرشدن سقف آرزوهایت مشکلی نداشته باشند. هویت تو هم که مجموعهای از ارزشها و باورهایت است، باید دست از قالب قدیمی بردارد و تو را در هیبت ده برابربودن بپذیرد. وقتی تو در عمق وجودت پذیرفتی که لیاقت دهبرابر داشتن را داری و شایستگی داشتنیها و امکانات و منابع بیشتری نسبت به اکنون هستی، پس افق دیدت بازتر میشود و به مشکلات بزرگتری اجازه ورود به زندگیات میدهی! تو تصمیم میگیری غولهایی دهبرابر درشتتر را زمین بزنی و این یعنی غولی که اکنون مقابل تو قرار دارد، دیگر اهمیت قبل را ندارد و یک دهم ضعیفتر از بقیه است و قدرت ذهنی تو برای غلبه براو دهبرابر بیشتر میشود.»
همانطور که مشخص است ده برابرشدن سقف آرزوها، باعث نمیشود که مشکلات شما در زندگی واقعا از بین بروند. شما هنوز هم باید برای حل آنها راه چارهای بیاندیشید. اما اتفاق جالبی که میافتد این است که مشکلات نسبت به قبل، ناگهان، یکدهم، کماهمیتتر میشوند. این کاستهشدن یکدهمی بزرگی مشکل سبب میشود، اعتمادبهنفس و اقتدار درونی شما برای حل مشکل دهبرابر شود و احساسات فلجکننده و افکار منفی و محدودکننده قبلی که شما را به زمین چسبانده بود، دهبرابر ضعیفتر شوند و شما بتوانید با آرامش و راحتی و از همه مهمتر اقتدار بیشتر، به چاره جویی برای مشکل بپردازید.
این مقاله میگوید: «دهبرابرکردن توقعات و خواستهها، زیادهخواهی نیست. بلکه استفاده از قدرتی درونی است. قدرتی که با استفاده از آن، ما از خالق هستی بهخاطر دادنش سپاسگزاری و قدردانی میکنیم.”
درواقع اگر کسی فکر میکند «بیشتر خواستن» و توقع و انتظار خودرا از زندگی ده برابرکردن، دیدگاه آدمهای ناخوب و ناشکر است، باید بداند که همین تفکر به ظاهر خوب یک بدی هم دارد و آن این است که باعث میشود مشکلات کوچک و بیاهمیت، مقابل چشمان انسان دهبرابر عظیمتر جلوه داده شوند و آدمهای بهظاهر کمتوقع، به خاطر چیزهای بیاهمیت، مجبور به تسلیم و پذیرش تحقیر شوند.
مزایای ده برابرکردن سقف توقع و خواسته و آرزو بیشمار است و با بررسی مثالهای موردی در زندگی، میتوانیم این مزایا را بیشتر درک کنیم.
رزمیکاران قدیمی خاور دور برای اینکه توانایی پرش و ضربهزدن خود را افزایش دهند، به پاهای خود وزنه میبستند و ماهها با وزنه تمرین میکردند. این افراد چند روز مانده به مسابقه وزنهها را از پای خود باز میکردند و با قدرتی چندینبرابر انسانهای عادی ضربه وارد میکردند و مدال قهرمانی را بهدست میآورند.
«هر چه قلهای که برای صعود انتخاب میکنید بلندتر باشد، ذهن و جسم و روان و احساس شما برای مشکلات بزرگتری خود را آماده میکنند و این باعث میشود غلبه بر مشکلات معمولی بسیار راحت به نظر برسند. برای کسی که نقشه صعود به قله اورست را در سرمی پروراند، صعود به قله دماوند کار سادهای است. اما برای کسی که بالاترین قلهای که فتح کرده، تپه خاکی تفریحگاه سیزده بدر بوده، مطمئنا قله دماوند محالترین ارتفاع برای فتح محسوب میشود.»
دهبرابرکردن آرزو باعث میشود نهتنها سطح توقع و انتظار فرد از خودش بالاتر رود و افق دیدی وسیعتر پیدا کند، بلکه خود به خود به جستجوی دهبرابر بیشتر توانایی و مهارت و در نتیجه به یادگیری دهبرابر فزونتر بپردازد و همین آمادهشدن برای یادگیری مهارتهای جدید، بزرگترین اتفاق مثبتی است که میتواند برای تغییر رفتار یک فرد رخ دهد.
هرچه مهارتهایی که یک فرد بلد است بیشتر شود، طیف واکنشها و رفتارهای ارادی و غیر ارادی او در مقابل مشکلات زندگی متنوعتر و در نتیجه حوزههای فعالیت او گستردهتر خواهد شد و همه میدانیم که هرچه یک فرد بتواند در حوزههای وسیعتری فعالیت کند، فرصتهای درآمدسازی بیشتری مقابل او سبز میشوند.
خوب که دقت کنیم میبینیم همه این اتفاقات مثبت از یک رویداد ساده در درونیترین بخش وجودی انسان، یعنی دل و قلب او سرچشمه میگیرد. یک فرد در خلوتترین قسمت وجودش یعنی درون دلش، نیت و آرزو میکند که به خواستهای دهبرابر بزرگتر از قبلی دست یابد. همین کار، یعنی رسین به سطحی از جرئت که فرد بتواند از درون سهم بیشتری خوشبختی و شادی طلب کند، یک قدم بزرگ بهسمت عالیشدن محسوب میشود.
وقتی فرد در درونش آرزویی ده برابری را به عنوان خواسته باطنی خودش تعیین کرد، بلافاصله ذهن به تکاپو میافتد و با یافتن توجیه و تعبیرهای مختلف سعی میکند خود را قانع کند که این اتفاق شدنی و امکانپذیر است. ذهن چارهای جز قانعسازی خود ندارد؛ زیرا تصمیم قبلا در بالاترین سطح وجود، یعنی عمق دل اتخاذ شده و ذهن مجبور است این تصمیم را برای خود منطقی و توجیهپذیر کند.
به این ترتیب نظام باورهای قدیمی دستخوش تغییری بنیادین میشوند. دهبرابر بزرگترشدن، اتفاق سادهای نیست. مثل این است که شما ناگهان تصمیم بگیرید خانهای که همین الان در آن نشستهاید را دهبرابر بزرگتر سازید. بدیهی است که باید خیلی چیزها تخریب و دوبارهسازی شوند. اما این اتفاق چارهای جز افتادن ندارد. شوخی که نیست! دل انسان این نیت را طلب نموده و احساسات درون هم از این قصد و نیت حمایت میکنند. ذهن به ناچار بعد از کلی کلنجار رفتن با خود و زیروروکردن قوانین و قواعد قبلی، سرانجام به ساختار شکنی روی میآورد و معمولا با شرایطی دهبرابر بزرگشدن را میپذیرد. این شرایط اکثرا یادگیری مهارتها و توانمندیهای جدید است.
اینجاست که فرد باید فورا دستبهکار شود و یادگیری را آغاز کند. از قدیم گفتهاند که هرکه بامش بیش، برفش بیشتر! بنابراین مدیریت یک آرزوی ده برابری، بدون تردید نیاز به تواناییهایی بیشتر از الان دارد. اینکه چه چیزی یاد بگیرید بستگی به حوزهای دارد که در آن تصمیم به دهبرابرشدن میگیرید. اگر قصد دارید دهبرابر بیشتر پول درآورید، پس باید دهبرابر بیشتر کار کنید و اگر جایی که کار میکنید و شغلی که به آن مشغولید، ظرفیت بزرگشدن هم پای شما را ندارد، پس باید روی شغلهای موازی دیگری فکر کنید. هر شغلی مهارتها و قابلیتهای جدیدی نیاز دارد، پس متناسب و متناظر با هر شغلی که انتخاب میکنید، باید مهارتها و قابلیتهای مربوط به آن شغل را هم بیاموزید.
بعدها متوجه خواهید شد که این یادگیری بیشتر و بیشتر، بخشی جدایی ناپذیر از زندگی فردی و حرفهای شما خواهد بود زیرا دهبرابر ساختن سقف آرزوها اتفاقی نیست که فقط یکبار رخ دهد! با هر بار که موفق شدن، این ده برابرشدن باید تکرار گردد و این اتفاقی است که تا پایان عمر باید ادامه یابد. به همین خاطر است که میگویند یادگیری رویدادی است که تا پایان عمر دست از سرانسان برنمیدارد و بشر همیشه به آن نیازمند است.
هرچه یادگیریمان بیشتر شود، سطح اعتمادبهنفسمان هم بالاتر میرود. میزان اعتمادبهنفس و عزتنفس انسانها ارتباط مستقیم با سطح قابلیت هاو تواناییهایی دارد که بلدند. اعتمادبهنفس که بالا باشد، فرصتهای بیشتری به سمت انسان هجوم میآورند. فرصتها دربه در دنبال اشخاصی میگردند که محکم و مصمم آنها را ببینند و انتخاب کنند و انسانهای با اعتمادبهنفس بالا را فرصتهای طلایی بسیاردوست دارند.
حال فرض کنید فردی با سطح تواناییهای بسیار بیشتر از بقیه، موفق شود در زمان و مکانی طلایی، فرصتی استثنایی را بدست آورد. این فرد مسلما شاهکار خواهد آفرید و درخششی بینظیر را به نمایش خواهد گذاشت.
دهبرابر ساختن سقف آرزوها چنین خاصیتی دارد! نه تنها باعث عالیترشدن و افزایش ظرفیت و تواناییهای درونی شما میشود، بلکه در محیطی که در آن حضور دارید، چهرهای دهبرابر درخشانتر و موفقتر از شما به نمایش میگذارد.
این همان هدیه گرانبهایی است که دهبرابر ساختن سقف آرزوها نصیب انسان میکند. نه تنها غلبه برمشکلات بهظاهر بزرگ کنونی را راحت میسازد، بلکه شما را در حرفهای که به آن مشغول هستید به یک چهره شاخص و درواقع به یک راهحل بینظیر تبدیل میکند.
حال تصمیم با شماست. آیا میخواهید سال خود را با همان سقف آرزوهای قبلی شروع کنید و یا تصمیم گرفتهاید که سقف را ده برابر بالاتر ببرید! من اگر جای شما بودم دومی را انتخاب میکردم. این کاری است که خودم شخصا سالی حداقل دوبار انجام میدهم!
سرمایه گذاری روی خودت را شروع کن، ثروت و درآمدت را افزایش بده