قانون جدید پول: زبان پول را بیاموزید
کلماتی که به کار میبرید چه چیزی را باید در مورد شما بگویند؟
وقتی دانشجویی وارد دانشکده پزشکی میشود، زبان پزشکی را میآموزد و به زودی در مورد فشار انقباضی و انبساطی سخن میگوید. وقتی که به مدرسه پرواز رفتم، مجبور بودم زبان خلبانها را یاد بگیرم. به زودی کلماتی همچون ارتفاعسنج، سکان و قسمت متحرک بال هواپیما را به کار میبردم. وقتی به سراغ هلیکوپتر رفتم، کلمات متفاوتی همچون پره، چرخان و... را به کار میبردم. اگر این کلمات را نمیدانستم نمیتوانستم به عنوان یک خلبان پیشرفت کنم. همین امر در مورد زبان پول هم صدق میکند.
اگر میخواهید ثروتمند شوید باید یاد بگیرید همچون یک پولدار در مورد پول حرف بزنید. وقتی که زبان پول را یاد میگیرید، زبان 10 درصد از مردم دنیا را میآموزید که مجبور نیستند برای پول نگران باشند. با صرف کمی وقت در روز برای یادگیری زبان پول، شانس بهتری برای قرارگرفتن در میان این 10 درصد را دارید.
مهمتر اینکه: با یادگیری زبان پول، احتمال گولخوردن از پیامآوران دروغین پول را کاهش میدهید- همان پیامآوران دروغینی که قوانین قدیمی پول را ترویج میکنند: پول را پسانداز کن، خانه بخر، قرضها را ادا کن، و در کارهای بلندمدت سرمایهگذاری کن.
خبر خوب اینکه یادگیری زبان پول هزینه چندانی ندارد. در حقیقت با جستوجوی آنلاین، مطالعه کتابهای مالی در کتابخانه و خواندن خبرهای مالی میتوانید بیشتر آن را یاد بگیرید.
دانش با کلمه آغاز میشود
از آنجا که پول دانش است، از همان اصل پیروی میکند که دانش با کلمات آغاز میشود. کلمات غذای ذهن هستند و واقعیت ما را شکل میدهند. اگر کلمات اشتباه، ضعیف و فقیرانه به کار ببرید، افکاری فقیرانه و زندگی فقیرانه خواهید داشت. استفاده از کلمات فقیرانه مانند استفاده از بنزین بد در اتومبیلی خوب است.
اما کلمات به تنهایی کافی نیستند. آنها فقط نمایانگر ذهنیت ما هستند. تغییر ذهنیت با تغییر کلمات آغاز میشود. در اینجا کلماتی که افراد در بخش جریان نقدینگی به کار میبرند آورده شده است.
کلمات کارمند
شخصی که از بخش کارمند میآید ممکن است بگوید که من به دنبال شغلی امن، با پرداختی خوب و مزایای عالی هستم.
کلمات این چنین به من میگویند که ارزش جوهری برای این فرد امنیت در مواجهه با ترس است. افرادی که امنیت را در پاسخ بهترس میخواهند، دوست دارند چیزها را به طور مکتوب داشته باشند، بدانند که دقیقا چه کاری خواهند کرد و مزایایی همچون بیمه از سوی کارفرما ارائه میشود یا خیر. برای آنان، امنیت بیشتر از پول اهمیت دارد.
کارمندان میتوانند رئیس شرکت باشند یا سرایدار آن. خیلی مهم نیست که چه کاری انجام میدهند، قراردادی که دارند برایشان مهم است.
کلام خویشفرماها
کسانی که از بخش خوداشتغالی S هستند ممکن است بگویند «نرخ من 75 دلار در ساعت است» یا «نرخ کمیسیون من شش درصد است». یا «فکر نمیکنم بتوانم افراد خوبی را برای انجام کار بیابم و این پروژه را به خوبی انجام دهم». یا «من بیش از 20 ساعت در این پروژه وقت دارم».
آنها که در بخش S هستند میخواهند رئیس خود باشند یا یا کار خودشان را انجام دهند. وقتی بحث پول در میان است، نمیخواهند درآمدشان وابسته به افراد دیگر باشد. اگر سخت کار کنند، انتظار دارند برای کارشان به آنها پول پرداخت شود. برعکس درک میکنند که اگر خوب کار نکنند، استحقاق دریافتی خوبی را ندارند. آنها روح مستقلی دارند.
کلام صاحبان مشاغل B
شخصی که از بخش B است ممکن است بگوید «به دنبال رئیس جدیدی هستم که شرکتم را راهاندازی کند».
آنها که در بخش B هستند تقریبا برعکس آنهایی هستند که در بخش S هستند. آنها به دنبال افرادی هستند که میتوانند کار را بهتر از خودشان انجام دهند. شعار حقیقی آنان این است: «چرا خودت آن را انجام دهی وقتی میتوانی شخصی را استخدام کنی که آن را برایت انجام دهد و آنها بهتر میتوانند آن را انجام دهند؟»
آنها که در بخش B هستند دوست دارند در شرکتشان کار کنند و افراد باهوشتر را برای انجام آن استخدام کنند.
بخش سرمایهگذار I
شخصی که در بخش I فعالیت میکند ممکن است بگوید «آیا جریان نقدینگیام بر اساس بازگشت داخلی است یا نرخ شبکه بازگشت؟»
سرمایهگذاران با پول، پول در میآورند. آنها مجبور نیستند کار کنند زیرا پولشان برایشان کار میکند. به همین دلیل، میدانند که پول چگونه کار میکند. آنها زبان پول را درک میکنند و آن را روان صحبت میکنند.
کلامتان در مورد شما چه میگویند؟
آیا هرگز مکث کردهاید تا به کلماتی که از آنها استفاده میکنید گوش کنید؟ یک تمرین خوب برای این هفته این است که سرعت خود را کم کنید و به خودتان گوش کنید. دریابید که چه میگویید و چگونه آن را میگویید. شاید دریابید که در هسته شما، شما فردی متفاوت از آنچه که فکر میکردید هستید.
همین امر در مورد کسانی که برایشان کار میکنید یا با شما کار میکنند و یا برایتان کار میکنند هم صدق میکند. به کلامشان گوش کنید.
در پایان، کلاممان شاخص خوبی از چیزی است که برایمان اهمیت دارد. خبر خوب اینکه وقتی درک میکنیم که در هسته خود چه کسی هستیم، میتوانیم تصمیم بگیریم که آیا آن فرد را دوست داریم و یا میخواهیم الهام بگیریم که فرد بهتری باشیم. اما همه اینها با گوشدادن آغاز میشود.
سرمایه گذاری روی خودت را شروع کن، ثروت و درآمدت را افزایش بده